سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...

۷۲ مطلب با موضوع «ایمان ...» ثبت شده است


باران میبارید …
از درزهای کفش کهنه کودکی سردی باران را … وقتی که از کنار نانوایی رد میشد …
از نگاه ناتوان برای خرید نان داغ ، عشق را دیدم که در چشمانش به مروارید شبیه تر بود !!!
خدایا به آسمانت چیزی بگو ..!

مسعود ...


لباس هایم که تنگ میشد،
میبخشیدم به این و آن،
ولی دل تنگم را چه کسی میخواهد ...

مسعود ...


لطفا نام آدم را
از آدم برفی بردارید !
کجای این دانه های سپید 
شبیه ماست ؟!

برف اگر می دانست
باید دنیای سیاه ما را سپید کند
نرسیده به زمین 
دبه می کرد و باز می گشت ..!

#م_ع

مسعود ...


نمی دانم فردا را نوشته ای یا نه؟ بگذار فردا مال ما باشد بگذار همین طور سفید سفید بماند چیزی در صفحه ی فردا ننویس
بگذار زنم فردا را از کیفش بیرون بیاورد پهن کند وسط هال دورش بنشینیم زنم کتلت درست کند با هم بخوریم دور کتلت ها سوخته است ... به رویش نیاوریم خدایا فردا را به ما بده بگذار پازل روز را ما بچینیم روز را از نو بنویسیم می خواهیم فردا هیچ شنبه باشد

خدایا
فردا را خودت خدا باش
بگذار دور هم باشیم
یک فردا را فقط باش
حتی اگر شده خدا هم نباشی ...

#جلیل_صفربیگی

مسعود ...


خداوند روز اول آفتاب را آفرید،. 
روز دوم دریا،. 
روز سوم صدا را،.
روز چهارم رنگها را،. 
روز پنجم حیوانات ،.
روز ششم انسان را،. 
و روز هفتم خداوند اندیشید دیگر چه چیزی را نیافریده است؟

پس تــــــو را برای من آفرید ...

مسعود ...


آدمیان به لبخندی که بر لب‌ها می‌نشانند، 
به احساس خوبی که بر جا می‌نهند، 
و به دردی که از یکدیگر می‌کاهند می‌ارزند ...

مسعود ...


بــرای ِعوض کـردن ِ دنـیـا ،
نـیازی به خوانــدن ِ روزنـامـه های ِ سیـاسـی نیسـت !
نیـازی به تغـییر ِ کابیـنه و ریـیس ِ جمـهور و هـیات ِ دولـت نیسـت !
و نیـازی به تجـمّعات ِ بیـش از دو نـفر نیسـت !
گاهـی ،
تنـــها دو نــــفر مـی تــوانـــند ،
تمـــــام ِ دنــــــیـا را 
پشت ِ میز ِ کافه ای
مثـل ِ یک حبّـه قــند
در فـنــجــانی چـــای ، به هـــم بـــزنــند !!!

مسعود ...


آرام ای پرنده ی پرپر سکوت کن

ما قبل تو زدیم به هر در سکوت کن

از عشق آب و دانه و فال است سهم ما

پس این همه بهانه نیاور سکوت کن

با چشم هات حرف خودت را بزن ولی

مثل کتاب های مصور سکوت کن

دنیا اگر هزار برابر تو را شکست

غمگین نشو... هزار برابر سکوت کن...

#یاسر_قنبرلو
مسعود ...


دلم برای حضور غیاب مدرسه تنگ شده
انگار برای یکی مهم بود که ما باشیم یا نباشیم ...

مسعود ...


انقدر سبکم
که با گرفتن نخ یک بادکنک هم پر می کشم...
فقط این زمین لعنتی 

به پایم زنجیر شده ...

#س_ح_د

مسعود ...