سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...

۷۱ مطلب با موضوع «دوستی ...» ثبت شده است


اگر این چشمه خیال نبود
از خلوت ِ پنجره
دق می‌کردیم ...
مسعود ...


دلم
آرامـش می خـواهـد ...
شده بـه انـدازه ی خوردن ِ یـک فنـجان چـای
کـوتـاه بـاشد ...!!
 
مسعود ...


دنیا 
و 
ارزوهایم ...

گرچه کوچکند 
ولی 
زیبایی به بزرگی نیست...
بهشت می تواند به اندازه کف دستت باشد ...

مسعود ...

منظورت از کنایه زدن چیست خوب من؟
گاهی کمی ملاحظه بد نیست خوب من

مسعود ...

نه شالی

نه کلاهی

نه چتری ...

راست می‌گویند آدمی که برای همیشه می‌رود

هیچ‌چیزش را جا نمی‌گذارد


نه شالی، نه کلاهی، نه چتری

بگو چگونه تحمل کند این خانه زمستانی را

که از چمدانِ تو جامانده است !!!


لیلا کردبچه

مسعود ...


این روزها سرمان بدجور گرم است

ولی کاش دلمان گرم بود

دل گرمی ها 

از سرگرمی ها 

گرمترند...


مسعود ...


تنها برخی از آدمها

باران را احساس می کنند

بقیه فقط خیس می شوند ...

مسعود ...


چوب ها که می سوزند
گرمت می کنند
ولی 
دلت که می سوزد
یخ می زنی ...

مسعود ...


چشمانم را برای آمدنت کوک می کنم ...
تو نمی آیی
ومن برای همیشه 
خواب می مانم ...

مسعود ...


به عشقت هرکسی شاعر شد از میدان به در کردم
زمانــــی مــــــولوی و این اواخر هم پنـــــــــاهی را !

#سورنا_جوکار

مسعود ...