سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...

۱۱۳ مطلب با موضوع «عشق ...» ثبت شده است



فکر می کنم 
پاییز سرزمین بزرگیست...
سال هاست در پاییز کسی را گم کرده ام 

که پیدایش نمی کنم ...

مسعود ...


اگر این چشمه خیال نبود
از خلوت ِ پنجره
دق می‌کردیم ...
مسعود ...



چون پروانه ای بود
که از گل صورت تو
بر می خواست
و بر پنجره دل من
می نشست....


بیژن جلالی

مسعود ...


جز خاطره هر که رفت
دگر باز نیامد ...

مسعود ...


دلم
آرامـش می خـواهـد ...
شده بـه انـدازه ی خوردن ِ یـک فنـجان چـای
کـوتـاه بـاشد ...!!
 
مسعود ...


دنیا 
و 
ارزوهایم ...

گرچه کوچکند 
ولی 
زیبایی به بزرگی نیست...
بهشت می تواند به اندازه کف دستت باشد ...

مسعود ...

منظورت از کنایه زدن چیست خوب من؟
گاهی کمی ملاحظه بد نیست خوب من

مسعود ...


بهار...

چند روز دیگر می اید...

ومن دلم می سوزد ....

بهار یعنی ...

مرگ خاموش 

"ادم برفی ها...."

مسعود ...

نه شالی

نه کلاهی

نه چتری ...

راست می‌گویند آدمی که برای همیشه می‌رود

هیچ‌چیزش را جا نمی‌گذارد


نه شالی، نه کلاهی، نه چتری

بگو چگونه تحمل کند این خانه زمستانی را

که از چمدانِ تو جامانده است !!!


لیلا کردبچه

مسعود ...


گم شد 

صدای مرد 

چوپان

میان همهمه

خاطره ها...

مسعود ...