کودکی هایم اتاقی ساده بودقصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود....ساده بودن عادتی مشکل نبودسختی نان بود و باقی ساده بود....
قیصر امین پور
کانـــدیدا، رأی آورد!تابـــلو، نقاش را ثروتمند کرد!شــــعرِ شاعر، به چند زبان ترجمه شد!کـــارگردان، جایزه ها را درو کرد!و هنوز سر همان چهار راه واکس می زندکـــــــــودکی که همیشه بهترین "ســــــوژه" است ...
باران میبارید …از درزهای کفش کهنه کودکی سردی باران را … وقتی که از کنار نانوایی رد میشد …از نگاه ناتوان برای خرید نان داغ ، عشق را دیدم که در چشمانش به مروارید شبیه تر بود !!!خدایا به آسمانت چیزی بگو ..!
آهای سرنوشت اسکار حق توست !!سال هاست که مارا فیلم کرده ای ...
از پسرک فقیر پرسیدند :تا بحال دروغ گفته ای ؟ پسرک گفت :دروغ هایم زمانی شروع شد که :موضوع انشایم این بود:تابستان را چگونه گذرانده اید ..؟
جیب احساسم را دست تقدیر زدهمانده یک سکه فقط دل خوش سیری چند ...
شاید کسی جاییدعا می کند برف نباردبخاطر پاهای کوچکش ...
#س_ح_د
چگونه پیدایت کنم ؟وقتی به یاد نمی آورمچگونه گُمت کرده ام ...#گروس_عبدالملکیان
بیا بنشین...زیاد سخت نگیر ...امشب ...یک دنیا "سادگی "مهمان منی ...
آخــریـن بـــرگــــــِ ـ ـ ـ سفرنـامه ی بــاران این است : * کـه زمـیـــن چـرکیـــن اسـتــــــــ . . .!
م_ش_ک