سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...

۱۲۷ مطلب با موضوع «عقل نوشته ...» ثبت شده است


“ ﺷﻤﺎ ”
ﮔﺮﭼﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺳﺖ
ﻭﻟﯽ
“ ﺗﻮ ” ﺷﺪﻥ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍهد

که تو داری . . . 

دوستت دارم طوری که هیچ کس این گونه دوستت نداشته و ندارد ...

مسعود ...


”خواهی نشوی همرنـــــــگ

رســــــــوای جماعت شو”

مسعود ...


به جــز این وصفــــی از او در تب شعرم نمی گنجد:


تلاطم مو! ، غزاله پا! ، عسل گونه! ، هیاهو چشم..!

مسعود ...


 خسته از انتظار بر روی تخت .. خسته از تهوع های بی وقت .. خسته از نگاه دیگران ..... خسته از جمله تکراری "خدا شفا بده " .. خسته از اینکه صدای بازی بچه ها همیشه آنسوی پنجره است .. ... گاهی با خود می گوید : کِی تمام می شود .. بدون آنکه معنیِ "تمام" برایش معلوم باشد ..

مسعود ...


هروقت از کسی ناراحت شدی...

یه لحظه...

فقط یه لحظه ....

به نبودنش فکر کن ...

مسعود ...


با یک دست
ساعت را کوک می کنم
با دست دیگرم
عقربه هایش را لمس...
آیا زمان
دست های ما را
به یاد خواهد داشت؟

مسعود ...


اگر بیشعورها عاشق می شوند فقط به یک دلیل است:
می خواهند در هیچ چیز کم نیاورند از جمله عشق !

{عشق بدون اخلاق حیوانیت است ...}

مسعود ...