سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...

۱۰۸ مطلب با موضوع «عاشقانه ...» ثبت شده است



زندگی" باغی " است ؛

که

با عشق" باقی " است.

" مشغول دل " باش ؛ نه " دل مشغول "

بدان اگر " فرهاد" باشی ؛ همه چیز " شیرین " است.

مسعود ...


آن که بی باده کند جان مرا مست "خداست"

همه ی عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی ...

مسعود ...


هروقت از کسی ناراحت شدی...

یه لحظه...

فقط یه لحظه ....

به نبودنش فکر کن ...

مسعود ...


بدون تو این شهر با همه ی بزرگیش تنگ است و دلگیــــر ! 

مسعود ...


اگر روزی اب شوی

در زمین بروی...

میدانم شبی

باران می شوی...

وبر گونه هایم می باری...

مسعود ...


همچون قطاری که دودش بر میگردد

من میرفتم، امّا دلم بر میگشت...

مسعود ...


در کوچه های احساسم
پرسه نزن
به خانه ات برگرد
خورشید می خواهد غروب کند
آن باغی که به دنبالشی
دیر زمانی ست که به یغما رفت ...

مسعود ...


نه ساعت ،آغازم می کند

نه تقویم ،پایانم می دهد

لحظه شمار اتفاقی هستم که نمی افتد....

مسعود ...


" ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺖ ..."

ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯾﻪ ﮐﻪ خیلی هامون آخر عمری حتما به زبون میاریم ...

قبول داری؟
چه حسی داری اون لحظه؟

مسعود ...


پرندگان پشت بام را دوست دارم

دانه‌هایی را که هر روز برایشان می‌ریزم

در میان آن‌ها

یک پرنده‌ی بی‌معرفت هست

که می‌دانم روزی به آسمان خواهد رفت

و برنمی گردد.

من او را بیشتر دوست دارم


مسعود ...