سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...

۱۰۸ مطلب با موضوع «عاشقانه ...» ثبت شده است


باید لیلایی باشد
بگوید مهریه‌ام باران

یک ماه.. دو ماه.. سه ماه.. که باران نبارید
مرد برود تمام شهر را جمع کند، 
ببرد بیرون شهر، 
نماز باران بخوانند

مهریه‌ی لیلا
مردم شهر را با هم
شهر را با باران

و این‌ همه را با خدا آشتی دهد ...

مسعود ...


نگذار هرکسی از راه رسید با ساز دلت تمرین نوازندگی کند ...

مسعود ...


بذار تو حال خودم باشم ، نمیتونم زورکی تو دل تو جاشم 

بذار تو حال خودم باشم ، میخوام چند روزی تنهاشم

بذار تو حال خودم باشم ، نمیخوام رویاهای تو از هم بپاشن

قشنگی صورت تو به خنده هاشن

بذار تو حال خودم باشم ، منو چن تا شمع

بذار تو حال خودم باشم ، نه نمیخوام پا شم

نمیخواد پاشه


مسعود ...


باید تو رو ببینم ولی آخه چه جوری !!!

آخه چرا تو از چشای من این همه دوری ...

مسعود ...


می و میخانه مست و می کشان مست
زمین مست و زمان مست، آسمان مست
نسیم از حلقه ی زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست
تا زدم یک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
شد زمین مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست
تو زمزمه چنگ و عود منی
نغمه خفته در تار و پود منی
تو باده و جام و سبوی منی
مایه هستی و های و هوی منی
گرچه مست مستم نه می پرستم
به هر دو جهان مست عشق تو هستم
تا من چشم مست تو دیدم
ز ساغر عشقت دو جرعه چشیدم
شد زمین مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست ..........

مسعود ...


گم می شوم
در هر خاطره ای که ،
تو در آن پیدا می شوی ...

مسعود ...


“ ﺷﻤﺎ ”
ﮔﺮﭼﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺳﺖ
ﻭﻟﯽ
“ ﺗﻮ ” ﺷﺪﻥ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍهد

که تو داری . . . 

دوستت دارم طوری که هیچ کس این گونه دوستت نداشته و ندارد ...

مسعود ...

کاش میشد لاغر کنم خیلی لاغر… 
بیست کیلو بشم! 
ده کیلو بشم! 
نه! … … 
سنگینه براش… 
پنج کیلو شم … 
تا دوباره برم رو " پاهای مــامــانم " بخوابم …!

مسعود ...


باران رحمت خدا همیشه می بارد

تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!

مسعود ...


به جــز این وصفــــی از او در تب شعرم نمی گنجد:


تلاطم مو! ، غزاله پا! ، عسل گونه! ، هیاهو چشم..!

مسعود ...