سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#زندگی» ثبت شده است


اگر این چشمه خیال نبود
از خلوت ِ پنجره
دق می‌کردیم ...
مسعود ...


بهار...

چند روز دیگر می اید...

ومن دلم می سوزد ....

بهار یعنی ...

مرگ خاموش 

"ادم برفی ها...."

مسعود ...


شما چون فصلهای سال هستید ، 
زیرا در زمستان خود بهار را انکار می کنید ،
در حالی که بهار سرسبز هرگز شما را انکار نمی کند ،
بلکه در سنگین ترین خواب غفلت به روی شما لبخند می زند ،

بی آنکه خشمگین شود و یا با شما ستیز کند و صفا و یکرنگی را نادیده بگیرد ...

#جبران_خلیل_جبران

مسعود ...


زندگی است دیگر
بالا بروی پایین بیایی باید زندگی اش کنی ..!

مسعود ...


باران میبارید …
از درزهای کفش کهنه کودکی سردی باران را … وقتی که از کنار نانوایی رد میشد …
از نگاه ناتوان برای خرید نان داغ ، عشق را دیدم که در چشمانش به مروارید شبیه تر بود !!!
خدایا به آسمانت چیزی بگو ..!

مسعود ...


آهای سرنوشت اسکار حق توست !!

سال هاست که مارا فیلم کرده ای ...

مسعود ...


ساده که میشوی
همه چیز خوب میشود خودت غمتپ مشکلت غصه ات هوای شهرت آدمهای اطرافت حتی دشمنت یک آدم ساده که باشی برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست که قیمت تویوتا لندکروز چند است فلان بنز آخرین مدل ، چند ایربگ دارد مهم نیست نیاوران کجاست شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه کدام حوالی اند رستوران چینی ها گرانترین غذایش چیست ساده که باشی همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود همیشه لبخند بر لب داری بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی زیر باران ، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی آدم برفی که درست میکنی شال گردنت را به او میبخشی ساده که باشی همین که بدانی بربری و لواش چند است
کفایت میکند نیازی به غذای چینی نیست
آبگوشت هم خوب است  ساده که باشی
آدمهای ساده را دوست دارم ...
بوی ناب آدم میدهند ...
مسعود ...


این حوالی 
دشتیست سبز 
پر از زندگی

که بوی نان مردمانش 
افسونت می کند ...

مسعود ...


بــرای ِعوض کـردن ِ دنـیـا ،
نـیازی به خوانــدن ِ روزنـامـه های ِ سیـاسـی نیسـت !
نیـازی به تغـییر ِ کابیـنه و ریـیس ِ جمـهور و هـیات ِ دولـت نیسـت !
و نیـازی به تجـمّعات ِ بیـش از دو نـفر نیسـت !
گاهـی ،
تنـــها دو نــــفر مـی تــوانـــند ،
تمـــــام ِ دنــــــیـا را 
پشت ِ میز ِ کافه ای
مثـل ِ یک حبّـه قــند
در فـنــجــانی چـــای ، به هـــم بـــزنــند !!!

مسعود ...


می خواهم 
هابیل این قصه باشم 
سنگ را محکم تر بزن برادرم ..!

مسعود ...