پرندگان پشت بام را دوست دارمدانههایی را که هر روز برایشان میریزمدر میان آنهایک پرندهی بیمعرفت هستکه میدانم روزی به آسمان خواهد رفتو برنمی گردد.من او را بیشتر دوست دارم
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...
من می گریستم به اینکه حتی او هم محبت مرا از سادگی ام می پندارد....!
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...
من می گریستم به اینکه حتی او هم محبت مرا از سادگی ام می پندارد....!