حرفهای دلم را به خرده نان های حیاطمان می زنمشاید گنجشک ها هضمشان کنند..!
مثل گنجشکها دوست دارمت...مثل گنجشک هاییکه میدانند پای کدام پنجره ای ،نزدیک کدام درخت...مثل گنجشک ها بغض میکنم وقتی پنجره را می بندیمیمانم پشت شیشه ، زیر برف و یخ میزنم از شب!من گنجشکم!مثل گنجشک ها دوست دارمت....دانه بریزییا نریزی ...
جا برای من گنجشک زیاد است ولیبه درختان خیابان تو عـادت کردم ...