آن که بی باده کند جان مرا مست "خداست"
همه ی عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی ...
هزاران توبه ات را گر چه بشکستی،ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟
برای درک آغوشم ، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش بامن
تو بگشا گوش دل ، پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان ،رهایت من نخواهم کرد!
هزاران توبه ات را گر چه بشکستی،ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟
برای درک آغوشم ، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش بامن
تو بگشا گوش دل ، پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان ،رهایت من نخواهم کرد!