مثل گنجشکها ...

مثل گنجشکها دوست دارمت...
مثل گنجشک هایی
که میدانند پای کدام پنجره ای ،
نزدیک کدام درخت...
مثل گنجشک ها بغض میکنم وقتی پنجره را می بندی
میمانم پشت شیشه ، زیر برف و یخ میزنم از شب!
من گنجشکم!
مثل گنجشک ها دوست دارمت....
دانه بریزی
یا نریزی ...

تورا ...

مثل دونده ای که پا

پرنده ای که پر
پرچمی که سر
شاعری که شعر ندارد، 
تورا ندارم ... 

نگاهت ...

مثل غزل پخته سعدی است نگاهت

هربار مرورش بکنم باز قشنگ است ...

#رویا_باقری

دلتنگ قاصدک ...

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن
در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد …

ریسمان پاره ای ...

ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد
دوباره دوام می آورد
اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است
شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم
اما در آنجا که ترکم کردی
هرگز دوباره مرا نخواهی یافت ...!

قایق شکسته ای ...

حق من،اینگونه نبود
چون قایق شکسته ای
وامانده در فاصله ها
خاک شوم...

تورا ...

آخرین باری
که خوب فکر کردم
تو را از دست دادم!

چای داغ ...

امروز
از تمام دنیا 
یک لیوان چای داغ
و یک
صبح بخیر
"تو"
برایم کافیست ...

عـهـدهـای ...

هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی
کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویسنـد !
بــعـضی از عـهـدهــا را
روی قــلـب هـای هــم مـی نــویــسـیـم ...
حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد ...
شـکـسـتَنـشـان
یـک آدم را مـی شـکند...!

حس مه آلود ...

عشق یک حس مه آلود است
انتهایش را کسی هرگز نمی داند …