گلدان شمعدانی ...

هر سال همین موقع
یک شاخه از گلدان شمعدانی جدا می‌کنم
می‌گذارم‌ توی همان شیشه‌ی مربایی که اولین بار برایم آوردی‌اش
می‌گذارم تا ریشه بدواند
تا مثل همان اولی بکارم‌ و به یاد تو بزرگ‌ش کنم
گلدان را چه می‌کنم؟
هدیه می‌شود به اولین عزیزی که بگوید:
"وای, چه شمعدانی خوش رنگی" ...

نیمکتی ...

گیرم 
که قطار 
برود و جا بمانیم
نیمکتی هست که 
کمی بنشینیم 
و بخندیم ...

نگران‌ام نمیکند ...

برف نگران‌ام نمی‌کند
حصار یخ رنج‌ام نمی‌دهد
زیرا پایداری می‌کنم
گاهی با شعر و 
گاهی با عشق..
که برای گرم شدن
وسیله‌ی دیگری نیست
جز آن‌که دوستت بدارم ...

#نزار_قبانی

چون برگی ...

چون برگی
می رقصیم به ساز باد زمان...
مهم نیست باد از کدام سو بیاید ...
تا می توانی 
"زیبا برقص"

#س_ح_د

ساحل چشم‌هایت ...

غوّاص که نیستم
به اعماق دعوت‌اَم می‌کنی.
من
به همین نشستنْ کنارِ ساحلِ چشم‌هاتْ قانع‌اَم..!
#رضا_کاظمی

مهمان منی ...

بیا 
بنشین...
زیاد سخت نگیر ...
امشب ...
یک دنیا 
"سادگی "
مهمان منی ...

#س_ح_د

مهم اینه ...

هروقت بین دوتا انتخاب مردد بودی
شیر یا خط بنداز!
مهم نیست شیر بیفته یا خط…
مهم اینه که;
اون لحظه ای که سکه داره رو هوا می چرخه…
میفهمی دلت بیشتر میخواد شیر بیفته یا خط ...

دور ...

کسی می داند 
"دور"
دقیقا کجاست؟
اخرین بار گفت...
می روم 
"یک جای دور..."

#س_ح_د

هیچ کدامشان ...

ملوانی شوریده 
خلبانی سر به هوا 
شاعری عاشق 
قصابی دل رحم 
کارگری ساده ... 

آدم های زیادی در من هستند 
که عاشق هیچ کدامشان نیستی ...

#جلیل_صفربیگی

مقصر ...

تقصیر تونیست
مقصر؛ معلم دستور زبان فارسی بود
که به من نگفت
"من" باهر "تویی" "ما" نمیشود ...