سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...


آدم ها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است...

مسعود ...


باید لیلایی باشد
بگوید مهریه‌ام باران

یک ماه.. دو ماه.. سه ماه.. که باران نبارید
مرد برود تمام شهر را جمع کند، 
ببرد بیرون شهر، 
نماز باران بخوانند

مهریه‌ی لیلا
مردم شهر را با هم
شهر را با باران

و این‌ همه را با خدا آشتی دهد ...

مسعود ...


نگذار هرکسی از راه رسید با ساز دلت تمرین نوازندگی کند ...

مسعود ...


بذار تو حال خودم باشم ، نمیتونم زورکی تو دل تو جاشم 

بذار تو حال خودم باشم ، میخوام چند روزی تنهاشم

بذار تو حال خودم باشم ، نمیخوام رویاهای تو از هم بپاشن

قشنگی صورت تو به خنده هاشن

بذار تو حال خودم باشم ، منو چن تا شمع

بذار تو حال خودم باشم ، نه نمیخوام پا شم

نمیخواد پاشه


مسعود ...


باید تو رو ببینم ولی آخه چه جوری !!!

آخه چرا تو از چشای من این همه دوری ...

مسعود ...


عاشق زمستان و برفم، او را نمی دانم... .

من و زمستان ، هیچوقت او را نفهمیدیم...!

مسعود ...


من 

خودم 

کـــــودکـــیـم 

وجــــدانـــــــم 

روحـــــــم 

هــــمــــگـــــی بــــا هـــمــــیـــــم . . . 
و عــــجــــب زنــــــدگـــــی جــــالــــبــــی داریــــم مــــا یــــک نـــفــــر…

مسعود ...


من عاشق کوهستانم

وقتی هوا خوبه هر هفته آرامش کوه رو به هم میزنم ...

مسعود ...


می و میخانه مست و می کشان مست
زمین مست و زمان مست، آسمان مست
نسیم از حلقه ی زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست
تا زدم یک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
شد زمین مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست
تو زمزمه چنگ و عود منی
نغمه خفته در تار و پود منی
تو باده و جام و سبوی منی
مایه هستی و های و هوی منی
گرچه مست مستم نه می پرستم
به هر دو جهان مست عشق تو هستم
تا من چشم مست تو دیدم
ز ساغر عشقت دو جرعه چشیدم
شد زمین مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست ..........

مسعود ...


گم می شوم
در هر خاطره ای که ،
تو در آن پیدا می شوی ...

مسعود ...