سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

دل آرام ...

سیمرغ ...

یک لحظه آرامش ...


باور کنید! حال و هوایم مساعد است
این شایعات، شیوه ی بعضی جراید است
یک صبح، تیتر می شوم : 
این شخص...
[بگذریم]

یک عصر:
خوانده اید... وَ تکرار زاید است
من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم
باور نمی کنید، همین شعر، شاهد است ...


محمدعلی بهمنی

مسعود ...


من
در این شب های سرد برفی
زیر نور چراغ برق 
به جنگ خیالت می روم
راستش را بخواهی 
تنها حریف خیالت نمی شوم...

مسعود ...


چوب ها که می سوزند
گرمت می کنند
ولی 
دلت که می سوزد
یخ می زنی ...

مسعود ...


دختر است دیگر 
بابایش ،نباشد زمین میخورد ...

مسعود ...


مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـاردبـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود
پـس چـرا ایـنـجـا
بـاران کـه مـی بـارد
عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ..؟

مسعود ...


صبح ها که از خواب بیدار می شوید، 
دستگاه عیب سنج و ایرادگیر وجودتان را از کار بیندازید. 
قول می دهم … 
خورشید درخشان تر، پرنده ها خوش آوازتر، 
مردم مهربان تر و حتی کسب و کارتان پربرکت تر خواهد شد ...

مسعود ...


هر لحظه دم از نفاق با هم بزنند
یا حرفی از این سیاق با هم بزنند

یک بار نشد عقربه های ساعت
یک دور به اتفاق با هم بزنند ...


بیژن ارژن

مسعود ...


قطره قطره شد آب آدم برفی
شد آب در آفتاب آدم برفی

آب از سر او گذشت اما هرگز
بیدار نشد ز خواب آدم برفی ...


بیژن ارژن

مسعود ...


هنوزم هم
قل می خورد
چرخ کهنه کودکی هایم
در جاده خاطره
و چه شیب تندی دارد این جاده...؟!!!
پای دلت هی سر می خورد ...

مسعود ...


قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال

در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!


قیصر امین پور

مسعود ...