قطار می رودتو می رویتمام ایستگاه می رودو من چقدر ساده امکه سالهای سالدر انتظار توکنار این قطار رفته ایستاده امو همچنانبه نرده های ایستگاه رفتهتکیه داده ام!قیصر امین پور
که همیشه از سه شنبه ها بیزار بود
خودش نیز در یک صبح سه شنبه با این قطار لعنتی رفت .
مثل تمام قیصرهای دیگر ...
ما نیز رفتنی هستیم
شاید این سه شنبه
شاید سه شنبه ای دیگر ...